عصرجدید، پراید، کرونا و فرهنگ قربانی مدار!
به گزارش مجله لیست پیوند، پیش از آن که با گردن کج اما زیرپوستی از لایک ها و تحسین ها به خاطر قربانی بودن لذت ببریم، به مسئولیت اجتماعی مان فکر کنیم. آن وقت این همه دیگران مالک زندگی مان نمی شوند.
به گزارش خبرنگاران، احسان محمدی در عصر ایران نوشت: آن چه می خوانید تکه های یک پازل است که اگر درست کنار هم قرار بدهیم، شاید در سال 1399 کمک کند، متفاوت زندگی کنیم و به یک نسخه بهتر از خودمان تبدیل شویم.
1- ناله به سرود ملی ما تبدیل شده است. قربانی سازی راهی است برای فرافکنی احساس گناه روی دیگران. قربانی بودن یک فرد به نحوی احساسات جامعه را جریحه دار می نماید که فرصت قضاوت منصفانه را از میان می برد. افراد روز به روز بیشتر از دیگران کمک طلب می نمایند و سرکوب شدن خود را جار می زنند تا شاهدی باشد که سزاوار احترام و کمک اند. پس می توانیم این فرهنگ اخلاقی را فرهنگ قربانی مدار بنامیم.
در خود قرنطینگی نوروز 99 سرگرم خواندن ترجمان هستم. مجله فوق العاده ای که در این شماره پرونده خواندنیِ به قربانی ات پشت نکن! را منتشر نموده است. جملات بالا از مقاله های این مجله هستند و عجیب با جامعه ما هم جور درمی آیند.
این که در زندگی روزمره ما همواره دیگران مقصرند که ما به حق خود نمی رسیم. اگر نمره خوبی در مدرسه کسب نمی کنیم، تقصیر معلم و سیستم آموزش و پرورش است. اگر شغل خوبی پیدا نمی کنیم، دلیلش پارتی بازی دیگران است. اگر در زندگی شخصی مان شکست می خوریم، تقصیر بخت و اقبال سیاه است. اگر قادر به حفظ روابط محبت آمیز نیستیم، تقصیر رفتار غلط دوستان مان است و ... خلاصه این که ما قربانیان قابل ترحمی هستیم و همه باید به این خاطر که قربانی شده ایم به ما حق بدهند. ما بی نقصیم و مظلومیم، دیگران هیولاهای مقصرند.
2- سال پیش روزنامه شهروند در گزارشی نوشت که از سال 80 تا خاتمه شهریور 97 حدود 373 هزار ایرانی در تصادفات جاده ای کشته شده اند. دقت کنید! فقط کُشته! نه قطع عضو و مجروحیت و خسارت مادی. باز هم دقت کنید! در تصادفات جاده ای صرفاً. تصادفات درون شهری در این آمار نیست.
جمعیت کشور ایسلند 340 هزار نفر است. یعنی در 17 سال ما ایرانیان سلحشور پیروز شده ایم 33 هزار نفر بیشتر از کل جمعیت ایسلند را از همدیگر بکشیم! یعنی کشور ایسلند از روی نقشه کره زمین حذف می شد. بدون شلیک گلوله! ترسناک نیست؟
اما تجربه می گوید اگر تصادف کنیم، همواره حق با ماست و راننده دیگر مقصر است. اگر زخمی شویم، عیب از ماشین است! اگر ماشین ایرانی باشد، گناه بر گردن شرکت خودروسازی است! اگر پراید باشد که تکلیف روشن است. همه مقصرند جز ما که قوانین هدایت و رانندگی را رعایت نکردیم.
لذت قربانی بودن باعث می گردد ما مسئولیت اجتماعیمان را هرگز نپذیریم و رسانه ها گاهی به کمک ما برای ساختن توجیهات متقاعد نماینده می آیند.
3- برنامه تلویزیونی عصرجدید را یک برنامه پیروز تلویزیونی می دانم. فارغ از بعد سرگرم نمایندگی و جذابیت های بصری، تاکیدش روی ایران، فرصت حضور محترمانه به اقوام، پرهیز از موضع گیری های گل درشت سیاسی، استفاده از نمادهای ایرانی از جمله پرچم در تیتراژ و ... را دوست دارم. حتی سال گذشته وقتی امین حیایی را در شبکه های اجتماعی به نژادپرستی متهم شد در رد این موضوع یادداشت نوشتم. این برنامه دیده می گردد و هر جمله داوران و مجری مسلط برنامه در ذهن بسکمک از مخاطبان ماندگار می گردد.
چند شب پیش وقتی احسان علیخانی خاطره ای از اولین تجربه رانندگی خود با پراید بدون خواباندن ترمز دستی را تعریف کرد، امین حیایی از او پرسید که آیا پراید اسپانسر برنامه است؟ علیخانی پاسخ داد: پراید اسپانسر پزشکی قانونی است!
او بسیار باهوش و باتجربه است و قطعاً بیشتر از من می داند که این جمله اش چه اثری روی مخاطب می گذارد و چطور در شبکه های اجتماعی از آن استقبال می گردد اما به کارکرد ثانویه آن هم فکر کرد یا حرفش، مرغی بود که از قفس جهید؟
در این که پراید خودرو درخشانی از نظر ایمنی نیست، کسی تردید ندارد ولی ذکر این جمله از سوی یک چهره تاثیرگذار بر مخاطب دقیقاً ترویج فرهنگ قربانی مدار و سلب مسئولیت اجتماعی است.
مرگ در نتیجه تصادفات رانندگی یکی از مهم ترین دغدغه های من در زندگی است و سال گذشته با تیمی کوشش کردیم برای ارتقای کیفیت رانندگی کمپین بزرگی راه بیندازیم که البته کرونا متوقف اش کرد. بهرام رادان و زهرا نعمتی، دختر قهرمانی که خود قربانی تصادف شده هم در این پروژه بودند و آنجا با ابعاد وحشتناک تری از این قضه روبرو شدم که رسانه ای نمی گردد.
می فهمم ماشین و جاده از عوامل مهم در تصادفات هستند اما آنالیز ها نشان می دهد که عامل اصلی، خطای انسانی است. سرعت زیاد، خواب آلودگی، قهرمان بازی و لذت قانون شکنی. ما باید قبول کنیم که بد و خطرناک رانندگی می کنیم. ماجراجویانه سبقت می گیریم و تا وقتی دست از این قربانی محض و معصوم بودن برنداریم چیزی عوض نمی گردد.
پراید چندی دیگر مثل پیکان بایگانی می گردد و آن وقت احتمالاً بسکمک از ما دریغا دریغ می کنیم که یادش به خیر اولین ماشینی که خریدیم پراید بود و چقدر خاطره داریم، اولین باری که با نامزدمان بیرون رفتیم پراید سوار شدیم، اولین سفر زندگی مان با پراید بود، پراید کمک خرج زندگی مان بود و ... این خودرو ایمنی خوبی ندارد، ماشین درون شهری است اما وقتی در اتوبان ها از تهران به سمت بوشهر با سرعت 140 می تازیم و خوشحالم که پلیس را دور زده ایم و تصادف می کنیم، تقصیر پراید است یا ما؟
اگر مدیران شرکت های خودروسازی می توانستند محصول بهتری با قیمتی اینچنینی بسازند و نساختند، گناهکارند اما در سال جدید دست از نکوهش ابزار و قربانی بودن برداریم و همچنین دست از دفاع غلط از قربانیان به هر قیمتی بکشیم. حتی اگر احسان علیخانی هستیم.
مشابه همین ماجرا در مورد کرونا وجود دارد. اگر کسی در این شرایط از مسافرت، دورهمی، خرید و دید و بازدید و ... دفاع کند، در مرگ هر شهروند مقصر است؛ حتی اگر نیت خیری دارد و فکر می نماید این طور دل همه را به دست می آورد. کوشش برای توجیه هر رفتار خطایی، خطاست. چه کرونا باشد و چه دفاع از رانندگی پرخطر و مقصر قلمداد کردن خودروها و هدیه کردن توجیه به آنها که گناهکارند اما خود را قربانی تصور می نمایند.
در سال جدید پیش از آن که با گردن کج اما زیرپوستی از لایک ها و تحسین ها به خاطر قربانی بودن لذت ببریم، به مسئولیت اجتماعی و شخصی مان فکر کنیم. آن وقت این همه دیگران مالک زندگی مان نمی شوند.
منبع: خبرگزاری ایسنا