چرا اینقدر زندگی خصوصی سلبریتی ها برای توده مردم مهم شده؟ آنالیز روانشناسانه و جامعه شناسانه
به گزارش مجله لیست پیوند، برای شما تا حالا پیش آمده که در حال پیمایش اخبار روز باشید، اما ناخودآگاه روی خبری درباره جدایی یک بازیگر یا رابطه نو یک خواننده کلیک کنید! این کنجکاوی درباره زندگی شخصی چهره های مشهور، بخشی از روان جمعی بشر مدرن شده است. زندگی خصوصی سلبریتی ها از موضوعات همواره داغ فضای مجازی، رسانه ها و حتی گپ وگفت های روزمره شده است. با وجود آنکه بسیاری از مردم ادعا می نمایند حریم خصوصی دیگران به ما ربطی ندارد، ولی در عمل خلافش را ثابت می کنیم. در جایی خواندم که حتی در عصر روم باستان، مردم برای شنیدن ماجراهای عشقی گلادیاتورها دور میدان ها جمع می شدند. انگار این علاقه، چیزی کهن تر از اینترنت و شبکه های اجتماعی ست. پس چرا این موضوع برایمان تا این میزان مهم است؟

شاید سال ها فکر می کردید که توجه به ظاهر، روابط و سبک زندگی سلبریتی ها تنها یک تفریح است، اما واقعیت پیچیده تر از این هاست. آنالیز این پدیده نشان می دهد که انسان ها تمایل دارند هویت خود را به وسیله مقایسه با دیگران شکل دهند. سلبریتی ها به نوعی آینه هایی هستند که مردم در آن خود را بازتاب می دهند یا آرزوهای برآورده نشده خود را در آواتار فرضی آنها دنبال می نمایند. کلمه کلیدی زندگی خصوصی سلبریتی ها در لایه های پنهان خود، گره خورده با مفاهیمی چون خودپنداره، ارزش گذاری اجتماعی و جستجوی معناست. این پیوند روانی و هیجانی با انسان هایی که حتی ما را نمی شناسند، پدیده ای مدرن اما ریشه دار است. و درست به همین علت، مطالعه و فهم این علاقه مندی عمومی اهمیت زیادی دارد.
شرکت های بزرگ تبلیغاتی، هزینه های هنگفتی صرف می نمایند تا یک سلبریتی معروف تنها یک جمله درباره یک برند بگوید. همین یک جمله، گاه کافی ست تا فکر میلیون ها نفر به سویی کشیده شود که حتی با ده ها تبلیغ علمی هم نمی شد.
اما آیا ما واقعاً شیفته کیفیت زندگی این افراد هستیم یا بیشتر درگیر تصویری هستیم که رسانه ها از آنان ساخته اند؟ آیا مردم در دل خود می دانند که این زرق و برق بیشتر از آنکه واقعیت باشد، صحنه سازی ست؟ چرا باید زندگی خصوصی سلبریتی ها تا این حد مهم تلقی شود؟ چرا یک تصمیم عاطفی یا رفتار شخصی یک فرد مشهور، این چنین بحث برانگیز و تأثیرگذار است؟ همه این پرسش ها به ما یاری می نمایند تا پدیده ای به ظاهر ساده اما بسیار مهم را بهتر بشناسیم: شیفتگی به زندگی خصوصی سلبریتی ها.
1- نخستین سلبریتی های واقعی؛ پیش از دوربین و اینترنت
پیش از آن که رسانه های مدرن متولد شوند، برخی افراد در تاریخ بدون داشتن قدرت سیاسی، ثروت افسانه ای یا دانش فلسفی، به معروفیت فراگیر رسیدند. یکی از نمونه های اولیه، بازیگران تئاتر در روم باستان بودند که معروفیتی شبیه به ستارگان امروزی داشتند. در یونان نیز ورزشکاران بازی های المپیک با آوازه های اسطوره ای مورد پرستش قرار می گرفتند. در قرون وسطی، دلقک های سلطنتی یا خوانندگان دوره گرد گاهی معروفیتی محلی می یافتند که مردم حتی تصویرشان را روی ظروف و دیوارها نقاشی می کردند. نخستین موج واقعی سلبریتی سازی بدون احتیاج به قدرت یا علم، در قرن نوزدهم و با ظهور تئاتر عامه پسند و عکس های چاپی شروع شد. ستاره های اپرا، شعبده بازان و رقاصان سالن های پاریسی، زندگی نامه هایی داشتند که با شور خوانده می شد. بعدها با تولد سینما، این تمایل شدت گرفت و چهره هایی مانند مری پیکفورد (Mary Pickford) و رودولف والنتینو (Rudolph Valentino) تبدیل به اولین ابرستارگان دنیای شدند. این افراد بدون نوشتن کتاب یا داشتن سمت حکومتی، تنها به واسطه حضور پررنگ در فکر عموم، سلبریتی شدند. همین جا بود که زندگی خصوصی سلبریتی ها به کالایی قابل فروش تبدیل شد. میل انسان به دانستن پشت پرده چهره های مشهور، از همان ابتدا همراه با این ستارگان زاده شد.
2- روان شناسی توجه عمومی به زندگی خصوصی سلبریتی ها
طبق پژوهش های روان شناسی، پیگیری زندگی سلبریتی ها نه فقط تفریح، بلکه نوعی همذات پنداری عاطفی (Emotional Identification) است. انسان ها از دیرباز تمایل داشتند خود را جای افراد برجسته بگذارند، و سلبریتی ها فرصت زنده کردن این میل را فراهم می نمایند. فکر ناخودآگاه ما چهره های مشهور را به عنوان اعضای آشنا درک می نماید، حتی اگر هیچ گاه آن ها را از نزدیک ندیده باشیم. این پدیده را اثر شبه صمیمیت (Parasocial Interaction) می نامند. افراد با دنبال کردن رویدادهای زندگی سلبریتی ها احساس می نمایند بخشی از دنیا آن ها هستند. برای برخی، موفقیت یا شکست یک سلبریتی بازتابی از آرزوها یا حسرت های شخصی است. در واقع، وقتی یک سلبریتی طلاق می گیرد یا ازدواج می نماید، فکر فرد ناظر آن را مثل تجربه ای در زندگی خودش پردازش می نماید. این احساسات مشترک، قدرت رسانه ای زندگی خصوصی سلبریتی ها را ده چندان می نماید. در نتیجه، نگاه مردم به این چهره ها ترکیبی از تحسین، حسادت، دلسوزی و تمایل به پیروی است. و همین ترکیب هیجانی، پایدارترین توجه عمومی را تضمین می نماید.
3- جامعه شناسی علاقه به جزئیات روابط شخصی سلبریتی ها
از دیدگاه جامعه شناسی، آگاهی از روابط و ازدواج ها و جدایی های سلبریتی ها، فراتر از کنجکاوی ساده است. جامعه مدرن، الگوهای هویتی خود را تا حد زیادی از رسانه ها و چهره های عمومی می گیرد. وقتی سلبریتی ها با روابط خاص، جدایی های پرسروصدا یا شرکای متعدد خبری می شوند، مردم از آن ها الگو می سازند یا رفتارشان را داوری می نمایند. این واکنش ها در واقع انعکاسی از کشمکش های درونی خود جامعه با مفاهیمی چون وفاداری، تعهد، یا آزادی فردی ست. در برخی فرهنگ ها، شکست یا موفقیت یک رابطه مشهور، به نوعی بحث درباره ارزش های اخلاقی جامعه است. بعلاوه این اخبار می تواند نوعی سوپاپ اطمینان باشد برای تخلیه فشارها و سرخوردگی های اجتماعی. در واقع مردم با دنبال کردن این اخبار، نارضایتی های خود از شرایط اجتماعی را به سطحی پوسته ای تنزل می دهند و فراموشی خودخواسته را جویا می شوند. همین فرآیند است که اخبار زندگی خصوصی سلبریتی ها را به موضوعی عمومی و حتی سیاسی بدل می نماید. یعنی ابزاری برای بازتاب مسائل جدی تری که در زیر پوست جامعه پنهان هستند.
4- روان شناسی زرق وبرق؛ چرا اموال سلبریتی ها برایمان مهم است؟
بخش بزرگی از توجه مردم به زندگی سلبریتی ها، به زرق وبرق و دارایی های آنان بازمی شود. اتومبیل های گران قیمت، خانه های لاکچری و سفرهای مجلل بخشی از تصویری ست که رسانه ها مرتب از آن ها بازتولید می نمایند. از منظر روان شناسی، این تصاویر اغلب موجب توهم مشارکت (Illusion of Ownership) در فکر مخاطب می شود. افراد، به ویژه در جوامعی با نابرابری مالی شدید، با تماشا دارایی سلبریتی ها احساس می نمایند بخشی از آن زندگی را تجربه می نمایند یا حتی مالک فکری آن هستند. برخی هم واکنش معکوس نشان می دهند و دچار حسادت اجتماعی (Social Envy) می شوند. یعنی به جای تحسین، از مشاهده این تجمل، دچار خشم یا احساس بی عدالتی می شوند. این دو حالت، گرچه متضادند، اما هردو مخاطب را به پیگیری بیشتر اخبار و تصاویر سلبریتی ها وا می دارند. در واقع ثروت سلبریتی ها، نه فقط امری فردی، بلکه موضوعی جمعی ست که بار عاطفی، طبقاتی و نمادین دارد. و همین بار است که توجه مداوم به زندگی خصوصی سلبریتی ها را تثبیت می نماید.
5- سبک زندگی سلبریتی ها؛ الگویی قابل اعتماد یا خیالی پرزرق وبرق؟
بسیاری از مردم گمان می نمایند با پیروی از سبک زندگی سلبریتی ها می توانند به زیبایی، موفقیت یا حتی درک فلسفی مشابهی برسند. سلبریتی ها در رژیم غذایی، برنامه ورزشی، ساعات خواب، یا عادات روزمره خود به گونه ای رفتار می نمایند که گویی رمزی برای زندگی بهتر در دست دارند. این باور عمومی نوعی اثر هاله ای (Halo Effect) ایجاد می نماید که در آن فرد مشهور در همه زمینه ها مرجع محسوب می شود. اما واقعیت اغلب خلاف این تصور است. سبک زندگی بسیاری از سلبریتی ها بر پایه فشار رسانه ای، احتیاج به دیده شدن و برنامه ریزی تجاری ساخته شده است، نه تعادل یا سلامت واقعی. در جایی خواندم که بسیاری از سلبریتی ها شب زنده داری می نمایند، رژیم های ناسالم دارند و از داروهای خطرناک برای کنترل وزن استفاده می نمایند. با این حال، مردم همچنان آن ها را الگوی خود می دانند. این تناقض، بازتابی از احتیاج به باور کردن رویاها حتی در برابر شواهد خلاف است. و همین احتیاج، علاقه به زندگی خصوصی سلبریتی ها را در سطحی فراتر از منطق نگه می دارد.
6- ناتوانی در تماشا نیمه خاکستری سلبریتی ها؛ چرا یا قدیس اند یا شیطان؟
بیشتر مردم سلبریتی ها را یا کاملاً ستایش می نمایند یا تماماً محکوم؛ و این نگاه دوگانه، ریشه در تفکر دوقطبی (Black-and-White Thinking) دارد. در این نوع نگرش، پیچیدگی های انسانی کنار گذاشته می شوند و شخصیت ها به قهرمانان یا ضدقهرمانانی بی نقص یا سراپا منفی تبدیل می شوند. اگر یک سلبریتی کاری پسندیده انجام دهد، فوراً بت می شود، و اگر خطایی کند، ناگهان سقوط می نماید. این ناتوانی در پذیرش طیف وسیع اخلاقی و رفتاری، نشانه ای از احتیاج به ساده سازی روانی در مواجهه با چهره های پرنفوذ است. مردم احتیاج دارند تا کسی را الگو یا دشمن خود بدانند، نه چیزی در میانه. رسانه ها نیز با برجسته کردن ویژگی های افراطی، این تصویر را تقویت می نمایند. نتیجه آن است که زندگی خصوصی سلبریتی ها نه فقط موضوعی عاطفی، بلکه عرصه ای برای افراط و تفریط فکری مردم می شود. در این فضای قطبی شده، درک دقیق شخصیت ها و مسائل انسانی به حاشیه می رود.
7- پدیده مشهورسازی احمق ها؛ چرا برخی ها فقط برای دیده شدن مشهور می شوند؟
در دهه های اخیر، با ظهور شبکه های اجتماعی، شاهد رشد پدیده ای هستیم که گاهی از آن با عنوان معروفیت بی علت (Fame for Nothing) یاد می شود. افرادی که بدون استعداد خاص، دانش یا دستاورد اجتماعی، تنها به خاطر رفتارهای عجیب، جنجالی یا مضحک، به معروفیت می رسند. روان شناسان این پدیده را نوعی خودنمایی افراطی برای جلب توجه (Extreme Exhibitionism) می دانند. الگوریتم های پلتفرم هایی مانند تیک تاک یا اینستاگرام ، به محتوای شوکه نماینده و غیرمعمول اولویت می دهند، و این باعث می شود افراد برای دیده شدن، مرزهای اخلاقی و عقلی را زیر پا بگذارند. جامعه نیز که تشنه تفریح سریع و سبک است، این افراد را در یک شب به ستاره تبدیل می نماید. در چنین شرایطی، ارزش هایی چون خرد، دانش، یا مسئولیت اجتماعی به حاشیه رانده می شوند. این پدیده، زندگی خصوصی سلبریتی ها را از یک موضوع فرهنگی به بازی رسانه ای بدل نموده است. بازی ای که در آن، معروفیت از معنا تهی می شود و تنها برای خود معروفیت زیسته می شود. و بازندگان اصلی آن، نه این چهره ها، بلکه مخاطبانی اند که فکر شان با محتوای تهی پر می شود.
8- شرایط مالی و تورم؛ چرا بحران ها به زایش سلبریتی های بیشتر منجر می شوند؟
در دوره های بحران مالی و تورم، مردم بیش از پیش به تفریح و فرار روانی احتیاج پیدا می نمایند. کاهش امید به بهبود شرایط شخصی، توجه را به زندگی کسانی جلب می نماید که از نظر ظاهری در رفاه کامل اند. در چنین شرایطی، سلبریتی ها تبدیل به نماد دنیای ممکن می شوند؛ دنیایی که شاید خود فرد هرگز نرسد، اما تصورش تسکین دهنده است. از دید جامعه شناسی، این فرآیند نوعی پناه بردن به خیال (Escapism) برای مواجهه با فشارهای واقعی است. رسانه ها نیز با علم به این احتیاج، چهره های بیشتری را از دل پلتفرم های دیجیتال به عنوان سلبریتی به بازار مصرف معرفی می نمایند. در همین حال، برخی افراد با بهره برداری از بحران، خود را در جایگاه قهرمان مردمی یا قربانی خاص معرفی نموده و معروفیت می یابند. این شرایط باعث تورم سلبریتی (Celebrity Inflation) می شود؛ یعنی افزایش تعداد چهره های مشهور بدون ارزش واقعی. و در نهایت، این چرخه به شرایطی منتهی می شود که مردم نان ندارند، اما پیگیر داستان طلاق فلان چهره هستند. و این، خود نوعی بی عدالتی روانی است.
9- چرا امید به تأثیر فرهنگی سلبریتی ها معمولاً شکست می خورد؟
سال هاست سازمان ها و نهادهای فرهنگی، بودجه های سنگینی خرج می نمایند تا با یاری چهره های مشهور، پیغام های اخلاقی یا آموزشی را در جامعه جا بیندازند. اما بسیاری از این کوشش ها بی نتیجه می مانند و سلبریتی ها نمی توانند نقش مؤثری ایفا نمایند. یکی از دلایل اصلی، ناهمخوانی اعتبار (Credibility Gap) میان پیغام و شخصیت سلبریتی است. اگر یک بازیگر که به مهمانی های شبانه معروف است، درباره سبک زندگی سالم سخن بگوید، مردم به سختی باور می نمایند. مخاطب امروزی هوشیار است و بین چهره واقعی و تبلیغاتی یک سلبریتی تفاوت قائل می شود. بعلاوه بیشتر مردم، سلبریتی ها را بیشتر به خاطر جذابیت شخصی دنبال می نمایند، نه باور به صلاحیت آن ها در موضوعات اجتماعی یا فرهنگی. در نتیجه، چنین کمپین هایی پس از مدتی با شکست تبلیغاتی روبه رو می شوند. تجربه نشان داده که زندگی خصوصی سلبریتی ها بیشتر از گفتارهای رسمی شان در فکر مردم ماندگار است. و این باعث می شود که حتی نیت های خوب هم زیر بار تصویر ساختگی خرد شوند. در نهایت، پیغام می رود اما برند سلبریتی باقی می ماند.
10- چه سازوکارهایی ستاره های پوچ را جای نخبگان می نشانند؟
یکی از مهم ترین پرسش ها درباره جامعه امروز این است که چرا سلبریتی های بی هنر جای نخبگان واقعی را در توجه عمومی می گیرند؟ پاسخ در ترکیبی از عوامل رسانه ای، فرهنگی و مالی نهفته است. رسانه ها در پی کلیک و توجه هستند، نه آموزش یا ارتقاء فکری. الگوریتم ها، به ویژه در پلتفرم های ویدئویی، محتواهای جنجالی، خنده دار یا غلوشده را به صدر می رسانند. در سوی دیگر، نظام آموزشی و رسانه های رسمی اغلب از زبان خشک و نخبه گرا استفاده می نمایند که برای مخاطب عام خسته نماینده است. مردم در نبود آموزش درست و رسانه های تضعیف شده که اجازه ندارند مسائل اصلی را نقد نمایند و به محدوده های بتازند، به چهره هایی پناه می برند که فهم شان آسان است و لحن شان عامه پسند. این روند باعث حذف تدریجی فرهیختگان از فضای عمومی شده است. در نتیجه، کسی که در شبکه ای رفتار عجیبی دارد، چند میلیون دنبال نماینده دارد، اما دانشمند فعال در حوزه محیط زیست حتی شناخته شده نیست و این خلأ، نه تنها آزاردهنده، بلکه برای آینده اجتماعی ما نگران نماینده است.
منبع: یک پزشک